زنده باد کدام"بهار" و کدام "انسان"؟
سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۷ ق.ظ
انسان مفهوم و واژه ای پر رفت و آمد در سخنان رئیس جمهور و سایر اطرافیان وی است، تا جایی که حتی در مواردی در عباراتی چون بیداری و ارزش ها پسوند انسانی از اسلامی پیشی می گیرد.
اما این انسانی که دولتمردان بدان اشاره دارند، کیست و دارای چه خصوصیاتی است؟
معمولا در صحبت های رئیس جمهور انسان ها با توجه به فطرت پاک خود به سمت کمالی در حرکت اند که ارزش های انسانی چون عشق و عدالت و.... نقطه مطلوب و مقصود آن است، انسان ها در این روند در آخرالزمان همه به صورت واحد زیر چتر این ارزش ها قرار خواهند گرفت و زیست در چنین جهانی پیش روی آنهاست. انسان ها در صحبت های دولتمردان برای صلح و زیست مسالمت آمیز و بر پایه این ارزش ها تلاش می کنند و تنها راه این رسیدن به آن، تلاش پایداری بر ارزش های انسانی است. وی در حکم اسفندیار مشایی برای دبیری جنبش عدم تعهد می گوید: " تلاشهای بشر برای رسیدن به سعادت، کمال انسانی و برپایی صلح، رفاه و آرامش بدون تمسک و پیروی از حقیقت انسان کامل ره به جایی نبرده است"
در خطاب رئیس جمهور رمز موفقیت انسان ها در این راه، اشتراکی جهانی و الهی است. وی در قسمتی دیگر از این حکم اینگونه اشاره می کند که: "تحقق این هدف اصلی از آفرینش جهان و انسان نیازمند آن است که یگانهپرستی، عدالت، عشق و آزادی در سراسر زمین مستقر گردد و این نخواهد شد؛ مگر اینکه اولاً انسانها الهی و جهانی بیاندیشند و عمل نمایند و ثانیاً حاکمیت جهانی صالحان، عدالت خواهان و گل سرسبد هستی، انسان کامل یعنی بالاترین تجلی خداوند و عینیت توحید، معنویت، عدالت و عشق و آزادی و تنها راه مستقیم بین انسان و خدا مستقر گردد"
اگر تاکید بر انسان و ارزش های انسانی در کنار ارزش های الهی و بیش از آن، برای جذب وایجاد وحدت پیرامون ارزش های مشترک بود شاید دارای توجیه می بود اما وقتی فردی که ازآن نام برده شد از دایره عموم به دایره خواص و مقرب وارد می شود باید کمی بیشتر بر این نوع انسان گرایی تامل کرد
تاکید بر این نوع مفاهیم به کرات در سخنان رئیس جمهور و اطرافیان وی شنیده شده است، از جمله در مراسم استقبال از بهار ، رئیس دبیر خانه جنبش عدم تعهد با اشاره به اینکه انسان ها از همان ابتدا به سمت و جهتی در حال حرکت هستند که به سمت یکدیگر است، می گوید: "آنچه اصالت دارد اتحاد و یکی بودن است و در آینده ای پرشکوه انسان ها گرد هم می آیند". وی می افزاید: "آنچه که مهمتر از همه اینهاست بهار انسانی است، در بهار انسانی زمستان موضوعیتی ندارد و دائمی است، بهار فرصتی برای آفرینش است، بهار انسانی بهار همیشگی است، آنها که گوی سبقت را از سایر انسانها ربوده اند انبیا و اولیای الهی هستند که ظرفیت بیشتری برای خلق کردن دارند". البته این بهار انسانی که اخیرا صحبت از آن با عبارت "زنده باد بهار" زیاد به گوش می رسد نقطه مطلوب و مقصود انسان ها خواهد بود و همه این ارزش ها قرار است انسان را به آن نقطه برساند.
اسفندیار مشایی درباره منظور خود از بهار هر بار به امام زمان اشاره داشته و در مراسم استقبال از بهار، نیز اینگونه گفته است: " در مبانی اسلامی شیعی وقتی سخن از امام زمان است تعابیر مختلفی از ان یاد می شود و بهترین تعبیری که از آن انسان شریف یاد شده بهار انسانهاست، می گوییم سلام بر تو ای بهار انسانها، سلام بر تو ای خرمی دوران ها." بهاری که مشایی را مردی بهاری کرده و احمدی نژاد را هم سرباز بهار.
بهاری که قرار است همه انسان ها به او برسند، فردی که تمام ارزش های انسانی به وسیله او محقق می شود. ارزش هایی که باید معیارهای انسانی آن نیز در دایره ارزش های الهی قرار گیرد و خارج از آن نباشد اما آیا در سخنان دولتمردان نیز، واقعا این چنین است؟ آیا تاکید بر انسان تا این حد، حتی در سخنان داخلی و تکرار آن گاهی بیش از ویژگی های اللهی، کمی خارج از عرف نیست؟ این تاکید و تکرار تا جایی است که در گفتمان رئیس جمهور برای تحولات منطقه ای اخیر در کشورهای عربی به جای بیداری اسلامی به دفعات از واژه بیداری انسانی استفاده شده است. مفهومی که در بسیاری از سخنان وی بر آن تاکید می شود و همه جا در کنار اللهی بودن و یا بیش از آن مطرح می شود.
اما آیا انسان مطرح شده در سخنان رئیس جمهور، که از او با آن ویژگی هایی الهی یاد می شود با مصداق عنوان شده اخیر مطابقت دارد؟ و این انسان واقعا به بهار می رسد؟
بهاری که قرار است همه انسان ها به او برسند، فردی که تمام ارزش های انسانی به وسیله او محقق می شود. ارزش هایی که باید معیارهای انسانی آن نیز در دایره ارزش های الهی قرار گیرد و خارج از آن نباشد، اما آیا در سخنان دولتمردان نیز واقعا این چنین است؟
انسان در صحبت های دولتمردان به سمت بهار حرکت می کند اما این ارزش های انسانی نام برده شده گویا گاهی در دایره گفتمان الهی قرار نمی گیرند و با آن زاویه دارند.
رئیس جمهور بعد از درگذشت هوگوچاوز پیامی را منتشر کرد که در این راستا قابل تامل می باشد. در این پیام از رجعت و مومن بودن وی سخن به میان آمده بود، در اینکه چاوز فردی ظلم ستیز و عدالت خواه بود و در ارزش های انسانی با انسان مطلوب دولت دارای اشتراک است، شکی نیست؛ اما آیا این انسان که قرار است طبق این پیام به بهار برسد با تمامی اصولی که باید یک انسان الهی داشته باشد سنخیت دارد؟ با چنین تعیین مصداقی که با ارزش های انسانی الهی، دارای عموم و خصوص من وجه است، نه مطلق و کامل در این دایره قرار نگرفته بلکه گاهی نیز از این حوزه به دور است دولت تنها، مفهوم انسان گرایی خود را کمی دست خوش تردید قرار می دهد.
اگر تاکید بر انسان و ارزش های انسانی در کنار ارزش های الهی و بیش از آن، برای جذب وایجاد وحدت پیرامون ارزش های مشترک بود شاید دارای توجیه می بود اما وقتی فردی که ازآن نام برده شد از دایره عموم به دایره خواص و مقرب وارد می شود،باید کمی بیشتر بر این نوع انسان گرایی تامل کرد.
اما آیا این آن انسانی است که قرار است ارزش هایش بعد از پایان عصر اسلام گرایی!، عصر بعدی را آماده کند. انسانی که ارزش های اجتماعی و عدالت گرایانه انسان را دارد اما در دایره مفاهیم اخلاقی تر آن وارد نمی شود، به بهار می رسد؟ شاید در کنار مفهوم انسان بعدها مفهوم بهار هم مصدایق متفاوتی پیدا کند. بهاری که فعلا با انتخابات فرارسیده و قبل ها کمتر از آن به این میزان می شنیدیم.
باید مراقب بود که بحث بر سر انسان به این صورت مانند بحث ایرانی گرایی نباشد که آنهم در کنار وجهه اسلامی ایران مطرح می شود که تاکید خاص و بیش از حد بر آن، مورد انتقاد مراجع و علما واقع شد. همینطور بحث بر سر بیداری انسانی و بهار نیز گفتمان هایی است که تاکید خاص و مناقشه آفرین برآنها ممکن است حتی اگر نیت خیری هم در کار باشد آن را هدر کند. باید دید انسان دولت با پایان اسلام گرایی و با تیکه بر مکتب ایرانی چگونه به بهار می رسد؟